«چرا افراد در برابر تغییرات مقاومت می کنند؟»
در جنگ جهانی دوم، گروهی از ژاپنی ها برای ادامه ی زندگی به جزیره ی کوچکی در اقیانوس آرام رفتند. آنها آموخته بودند که به دشمنان و متجاوزین به کشور ژاپن شلیک کنند. از آنجایی که پادگان آنها رادیو و وسایل ارتباطی با دنیای اطرافش نداشت، بعد از مدت ها که جنگ به اتمام رسید بود، آنها همچنان بر این باور بودند که جنگ تمام نشده و ادامه دارد. گروهی از این سربازان همچنان یونیفرم های قدیمی شان را بر تن داشتند و سلاح خود را تمیز می کردند و به طرف کشتی کشورهایی که در زمان جنگ، دشمن ژاپن بودند شلیک می کردند. آنها به این کار عادت کرده بودند چرا که از تغییراتی که در اطراف آنها رخ داده بود کاملاً بی اطلاع بودند. این عادت و رفتار باید تغییر می کرد. سرانجام مردم به این نتیجه رسیدند که منطقی ترین راه برای حل مشکل این است که یک گروهبان را با همان لباس قدیمی به سوی آنها بفرستند و از آنها به خاطر تلاش ها و جان فشانی هایی که در راه وطن از خود نشان دادند تشکر کند و پایان جنگ را به آنها اعلام کند. اغلب اوقات ما همچنان به روش های قدیمی خودمان ادامه می دهیم و همانند قبل عمل می کنیم و حتی تلاش نمی کنیم که موقعیت ها و اتفاقاتی که در اطرافمان می گذرد را مورد بازنگری قرار دهیم. به این موضوع توجه نمی کنیم که راه های بهتری هم وجود دارند.
دقیقاً به مانند پادگان ژاپنی ها، وسیله ای برای ارتباط با جهان واقع نداریم.
عامل دیگری که باعث می شود در مقابل تغییرات مقاومت به خرج دهیم این است که ما به طور ناخودآگاه در انجام این عادت ها مهارت پیدا کرده ایم. حال این چیزی که من از آن صحبت می کنم مختص به عادت های بد نیست، حتی ممکن است این اتفاق برای عادت های خوب هم بیافتد. مهم این است که بدانیم این عادات چه خوب و چه بد تا چه حد ریشه دار هستند.
در یک تبلیغ خصوصی از مایکل جردن، بسکتبالیست معروف، خواستند که توپ را وارد سبد نکند. اما او نتوانست این کار را انجام دهد. گروه فیلم برداری حدود 20 بار این صحنه را تکرار کرد تا بتوانند پلان اصل را فیلم برداری کند. مایکل جردن آن قدر در انداختن توپ به سبد تمرین کرده بود که در انجام آن خبره شده بود. او به این نتیجه رسیده بود که نیانداختن توپ به درون سبد در آن لحظه واقعاً کار سختی است. چرا که او آن قدر توپ را درون تور انداخته بود که این کار ملکه ی ذهنش شده بود. و انجام ندادن آن کار برایش بسیار سخت بود. بعضی از افراد در برخی کارها چنان مهارت کافی دارند که آن را به صورت خودکار و بدون هیچ تأملی انجام می دهند. این موضوع هم در مورد عادت های خوب و هم در مورد عادت های بد صدق می کند.
اجازه دهید مثالی بزنم: هنگامی که می خواهید اضطراب و نگرانی های تان را مهار کنید چگونه این کار را انجام می دهید؟! پیشنهاد من این است که شما فردی را که دائماً در حال اضطراب است و نگرانی است پیدا کرده و حداقل برای مدت 3 هفته در کنار او زندگی کنید. درست زمانی که می خواهد اضطراب و نگرانی های خود را کنترل کند، همانند قرار گرفتن در ترافیک و یا دیر رسیدن به جایی، کاملاً او را زیر نظر بگیرید و از تمام رفتارها و اعمال و حرکات او کپی برداری کنید. به شما قول می دهم که در خلال این پروسه تا حد زیادی در مهار اضطراب و استرس هایتان موفق می شوید. همچنین اگر می خواهید آرامش داشته باشید و رفتارهایتان را کنترل کنید، می توانید از روی رفتار اشخاصی که این حالت را دارند کپی برداری کنید. اگر می خواهید اضافه وزن پیدا کنید دست به کار شوید و از رفتار فردی که دائماً یک جا نشسته و مقدار زیادی شکر و اسنک های پرچرب و توده ایی گوشت سرخ شده می خورد، کپی برداری کنید. آن گاه خیلی سریع اضافه وزن پیدا می کنید. و برعکس، اگر می خواهید خوش اندام و لاغر شوید از روی رفتار کسانی که این استیل را دارند کپی برداری کنید. یعنی از آنچه می خورند، بخورید، و به اندازه کافی ورزش کنید. در این صورت فُرم بدنتان تغییر می کند و سلامتی شما تضمین می شود. در واقع من گروه زیادی را دیده ام که با ایجاد تغییر در عادات غذایی روزانه شان به راحتی وزن کم کرده اند. ایجاد تغییرات خیلی ساده و راحت صورت می گیرد.
در بخش بعدی با موانع ایجاد تغییرات آشنا خواهید شد
کتاب زندگیت را سر و سامان بده
پیت کوهن
مرضیه احمدی زاده
:: موضوعات مرتبط:
انواع کتاب ,
کتاب مهارت زندگی ,
,
:: برچسبها:
کتاب ,
مهارت زندگی ,
انواع کتاب ,
:: بازدید از این مطلب : 143
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0