«به هدف می رسیم اما بازی را از دست می دهیم»
اخیراً مراجعی داشتم که حدود 5 سال پیش در یک سیمنار کاهش وزن شرکت کرده بود این مرد. در این مدت بیش از 5 کیلو وزن کم کرده بود که این خود یک موفقیت بزرگ به شمار می آمد. او مصمم بود که وزنش را کم کند، زیرا می خواست ازدواج کند و دوست نداشت با یک هیکل چاق و ناموزون از بین صندلی های تالار به سمت همسر آینده اش قدم بردارد.
هدف او کاملاً مشخص بود و دقیقاً می دانست که چه چیزی می خواهد. بنابراین، برای رسیدن به هدفش دست به هر کاری می زد. اما متأسفانه برای روز بعد از عروسی هیچ انگیزه ای برای ثابت نگه داشتن وزنش نداشت و حدس نمی زد که روز بعد از عروسی چه اتفاقی خواهد افتاد. پس دیگر به روند کاهش وزنش ادامه نداد و از انجام آن منصرف شد و مجدداً به همان وزن اولیه اش برگشت. در یکی از جلساتی که با هم داشتیم، توضیح داد که این بار اولی نیست که تصمیم به کاهش وزن می گیرد اما در میان راه منصرف شده و دوباره به وزن اولیه برگشته است. او دوباره دیگر هم این برنامه را تا نیمه رفته و برگشته و کار را به آخر نرسانده است. او به خودش ثابت کرده بود که می تواند وزنش را کم کند، اما مشکل اصلی این بود که نمی دانست چطور وزنش را ثابت نگه دارد. مهمتر از همه اینکه از ادامه دادن راه منصرف نشود. او مطمئن بود که این مشکل حتماً راه حلی دارد. حتی اگر او این راه را پیدا نکرده باشد.
می خواهم به شما و به تمام کسانی که با من در تماس هستند، بگویم که: «ما نمی خواهیم و نیز نباید در یک مدت زمان خیلی کوتاه به موفقیتی که در انتظارش بودیم دست پیدا کنیم و بعد دوباره همان رفتارها و عادات نادرست گذشته را دوباره تکرار کنیم.»
چند سال پیش با مردی که قهرمان سه دوره ی بین المللی بیلیارد بود کار کردم و طی مدت 2 سال توانستم به او کمک کنم تا با تمرکز بر روی توانایی هایش بهترین بازی ها را انجام دهد. در این مدت با این طرز تفکر بر روی توانایی هایش بهترین بازی ها را انجام دهد. در این مدت با این طرز تفکر او، که اهمیت بسیاری برای بُرد قائل بود، مبارزه کردم. چرا که با این طرز تفکر مقصد اصلی که خود بُرد بود را فراموش کرده بود. او کاملاً بر روی برنامه هایی که بعد از بُرد می خواست انجام دهد تمرکز داشت، بی آنکه به این نکته توجه کند که آیا برنده می شود یا نه؟! تمام کسانی که دائماً در حال بُرد هستند، حال چه در زندگی و چه در ورزش، باید از خطری که از جانب افکاری که در سرشان بالا و پایین می رود و آنها را تهدید می کند کاملاً آگاه باشند. آنها در افکارشان قبل از آنکه راه را شروع کنند به پایان آن فکر می کنند. اگر می خواهید که همواره موفق باشید باید در زمان حال زندگی کنید و دست از رویاپردازی بردارید. زیرا حال، آن چیزی است که شما باید انجام دهید و به شما این کمک را می کند تا برنده شوید. انجام این کار برای آن قهرمان بیلیارد خیلی سخت بود. اما او به این نتیجه رسید که تمرکز بر روی زمان حال از اهمیت زیادی برخودار است. یکی از اصول و ابزاری که او نیاز دارد تا به وسیله ی آن به آنچه که می خواهد برسد، تمرکز کردن است. این که یک قهرمان در مسابقه یی اول شود و بعد این موقعیت را از دست بدهد امری طبیعی است.
ورزشکاران دوست دارند سال ها در رشته ایی که ورزش می کنند نفر اول باشند و علاوه بر این سعی می کنند که از تمام لحظات خود در طی این مسیر لذت ببرند. به طوری که مدت زمان زیادی را صرف آموزش و یادگیری می کنند. آنها تمام این کارها را صرفاً برای برنده شدن انجام نمی دهند. جالب آنکه با انجام این کارها، پیروزی راحت تر به دست می آید.
در طول این مدت آنقدر اتفاقات مختلف برای آن قهرمان بیلیارد و مردی که می خواست وزنش را کم کند افتاده بود که آنها اصلاً به فکر نتیجه نهایی نبودند. با تمرکز بر روی عادت ها و برنامه های روزانه آنها می توانیم آنها را در رسیدن به اهداف شان یاری کنیم. اگر هر دوی آنها مرارت ها و مشقات رسیدن به هدف را تحمل کنند موفق خواهند شد. یک تفاوت آشکار بین تغییرات بلند مدت و کوتاه مدت وجود دارد و آن لذتی است که شما در طی مسیر و برای رسیدن به تغییرات می چشید. افراد زیاد را دیده ام که هدفشان فقط دست یافتن به آن چیزی بوده است که می خواستند. حالا آن چیز می تواند از دست دادن وزن، یا به دست آوردن پول و یا ترک یک عادت باشد.
اما بعد از آنکه به موفقیت دست پیدا می کردند، دوباره به همان عادت هایی اولیه شان بر می گشتند. چرا که فقط رسیدن به هدف نهایی کافی نیست؟! چرا اکثر افراد دوباره به همان عادت های قدیمی شان بر می گردند؟!
وقتی صحبت از هدف به میان می آید، خیلی دوست دارم که آن را با بازی فوتبال مقایسه کنم.
اصلاً نگران نباشید، لازم نیست از فوت و فن فوتبال سر در بیاورید. زمانی که در زندگی به هدفی که مد نظرمان هست می رسیم، در واقع گل می زنیم. این گل زدن، به این معنا نیست که بازی را برده ایم. به عنوان مثال: تیم شما گل می زند، اما اگر تیم روبه رو 6 گل بزند، شما بازی را می بازید. در واقع گل زدن تنها راه برای رسیدن به پیروزی کافی نیست و با احساس پیروزی زندگی نمی کنیم. و این امر زحمتی را برای بازی کشیده ایم جبران نمی کند. باید از بازی لذت کافی را ببرید. اگر گل بزنید و برنده شوید در حقیقت مزد و پاداش زحماتی را که کشیده اید می برید. اگر واقعاً خودتان را درگیر آنچه که انجام می دهید بکنید احتمال برنده شدنتان بیشتر می شود. در زندگی تغییرات بزرگ یک شبه اتفاق نمی افتد. بنابراین یکی از اهدافم برای سرو سامان دادن به زندگی تان این است که به شما نشان دهم چگونه از کاری که انجام می دهید لذت کافی ببرید و نهایت استفاده را از تمام مواردی که برای رسیدن به هدفتان طی می کنید ببرید. داشتن هدف بسیار خوب است، زیرا به ما کمک می کند تا رابطه ی خود را با آنچه که در صدد رسیدن به آن هستیم را حفظ کنیم و از تمام مواردی که برای رسیدن به هدفمان طی می کنیم نهایت استفاده را ببریم. علاوه بر این، می خواهم که شما از تمام چیزهایی که برای سر و سامان دادن زندگی تان مورد استفاده قرار می دهید، لذت کافی ببرید. با سعی و تلاشی که برای رسیدن به هدف به کار می برید و لذتی که در این راه می چشید، شانش پیروزی خود را بالا می برید.
کتاب زندگیت را سر و سامان بده
پیت کوهن
مرضیه احمدی زاده
:: موضوعات مرتبط:
انواع کتاب ,
کتاب مهارت زندگی ,
,
:: برچسبها:
کتاب ,
مهارت زندگی ,
انواع کتاب ,
:: بازدید از این مطلب : 250
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0