به وبلاگ "دنیای انواع کتاب" خوش آمدید
در این وب انواع کتاب برای بهتر شدن کیفیت زندگی و رشد فکری و یاد گرفتن مهارت زندگی و تغییرات در خود .... ساخته شده و هر روز به روز رسانی می شود (انشالله)...
***اگه خواستید عضو بشید و پست بزارید (سمت راست) در قسمت اطلاعات کاربری، امکانات عضویت و ارسال پست رایگان در این وب وجود دارد یا بگید نویسنده تون کنم
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دنیای انواع کتاب http://aktivbooks.loxblog.com/ و آدرس aktivbooks.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
ما آدم ها مفصل، ماهیچه، قلب، ریه، شش و حس تعادل داریم. زمانی که این اعضاء کنار هم قرار بگیرند و کار خود را درست انجام دهند، ما نیز فعالیت های خود را به درستی انجام دهیم. این شروع فعالیت به حفظ سلامتی مان کمک می کند. فعالیت ثابت و منظم، خصوصاً برای افرادی که می خواهند کاهش وزن پیدا کنند، بسیار مفید و کارساز است. چرا که این فعالیت ها کمک می کند تا سوخت و ساز بدن بالا رود و این امر برای سوزاندن چربی های بدن بسیار مفید و لازم است.
«شما نیاز به انجام چه کارهایی دارید؟»
به شما پیشنهاد می کنم که در هفته 2 الی 3 جلسه فعالیت بدنی داشته باشید و در هر جلسه حداقل 20 تا 30 دقیقه حرکات نرمشی انجام دهید تا ضربان قلب شما بالا بماند. مسلماً فعالیت بیشتر برای بدن تان مفید خواهد بود خصوصاً زمانی که می خواهید وزن کم کنید. چرا که شما برای سوزاندن چربی نیاز به اکسیژن دارید. بهترین روشی که باعث افزایش میزان اکسیژن مصرفی در بدن شما می شود، فعالیت های بدنی مداوم است. این امر باعث بالا رفتن فعالیتهای قلب و در نهایت باعث بالا رفتن اکسیژن می شود. همچنین این امر با یک سری ورزش های هوازی صورت می گیرد. این ورزش ها شامل شنا، دو آهسته، دوچرخه سواری، پیاده روی، حرکات ایبروبیک، حرکات آبی، رقص، تنیس، اسکواش و حتی ورزش های هوازی است. در واقع هر کاری که باعث تحرک شما می شود انجام دهید. این امر میزان تنفس و همچنین تعریق در بدن شما را افزایش می دهد. این خیلی خوب است که ورزش های متنوعی را انجام دهید تا ببینید کدام یک از این ورزش ها لذت بیشتری را به شما می دهد و کدام یک با شرایط زندگی شما سازگارتر است. ورزش های استقامتی از جمله ورزش هایی است که به شما پیشنهاد می کنم. این نوع ورزش ها برای تقویت ماهیچه ها بسیار مفید و کارساز است. در واقع این ورزش های سخت و استقامتی معمولاً برای پهلوانان، ورزشکاران و بدن سازان مورد استفاده قرار می گیرد. اما انجام این ورزش ها برای مبتدیانی مثل ما ناخوشایند است و بر روی ستون مهره ها و حالات بدن ما تأثیر می گذارد و متابولیسم بدن را بالا می برد و در ضمن خطر ابتلا به پوکی استخوان را در زنان کاهش می دهد. گروهی معتقدند زمانی که شروع به انجام چنین ورزش هایی می کنند اعتماد به نفس آنها بالا می رود. اگر مطمئن نیستید که حرکتی را که انجام می دهید کارساز هست یا خیر، می توانید یک یا چند جلسه با یک مربی خصوصی به انجام این ورزش ها بپردازید، کسی که بتواند این حرکات را به طور صحیح به شما آموزش دهد. نیازی نیست که پول زیادی خرج کنید. (در واقع اگر جزء گروه ژیمناستیک باشید، تمام چیزهایی را که به آن توصیه شده است را به صورت رایگان دریافت می کنید.) در ضمن نیازی به استخدام مربی برای یک دوره ی طولانی مدت هم نیست. اگر به مربی های آموزشی توضیح دهید که می خواهید این ورزش ها را بدون نیاز به مربی انجام دهید، آنها خوشحال خواهند شد که به شما کمک کنند.
«عذر و بهانه نیاورید»
کسانی که فرصتی را برای ورزش کردن پیدا نمی کند، زمانی را برای مریض و بیمار شدن پیدا خواهند کرد. یکی از عواملی که ورزش شما را به تعویق می اندازد، این است که بدن تان خیلی روی فُرم نیست.
اگر به طور منظم ورزش کنید، از اینکه چقدر سریع بدن شما روی فرم خواهد آمد، تعجب خواهید کرد. در نتیجه شاید در ابتدا کمی دچار ناامیدی شوید و زحمت زیادی را متحمل شوید. اما فقط به هدفی که از انجام این ورزش ها در شروع کتاب داشتیم فکر کنید. زمانی که انجام ورزش ها به صورت یک عادت مداوم در زندگی تان در آید، دیگر حس نامتناسب بودن بدن به سراغ شما نخواهد آمد.
فقط یک چیز را به خاطر بسپارید، و آن اینکه خودتان را تشویق کنید تا به ورزش کردن ادامه دهید. به هیچ وجه بهانه تراشی نکنید. رایج ترین بهانه ای که آورده می شود جمله ی «من وقت ندارم» است اما حقیقت این است که اگر از ورزش کردن لذت ببرید حتماً زمانی را برای انجام آن پیدا خواهید کرد، همان طور که برای مواقع دیگر زندگی تان که شادی را به شما هدیه می دهند وقت می گذارید.
کار من این است که به شما کمک کنم تا فعالیت هایی که لذت واقعی را به زندگی شما هدیه می کند درک کنید و بیابید.
«انگیزه پیدا کنید»
اکثر ما تصور می کنیم که ورزش فعالیتی سخت و طاقت فرسا است که باید آن را برای مدت طولانی در باشگاه انجام دهیم. اما در واقع راههای وجود دارد که طی کردن این مسیر را برای شما راحت تر می کند و باعث می شود که شما به انجام این ورزش ها ادامه دهید. چرا نه:
- سعی کنید مکانی که برای دیدار دوستان خود اختصاص می دهید در پارک یا در باشگاه باشد. حتی شما می توانید این کار را هر هفته انجام دهید.
- به فرزند یا فرزندان خود قول دهید که با آنها بازی های پر هیجان انجام می دهید، زیرا به محض آنکه بچه ها این قول را از شما گرفتند مجبور می شوید آن را انجام دهید، آنه به شما این اجازه را نمی دهد تا از حرف خود بر گردید.
-برای پیشرفت به باشگاه بروید.
- ورزش تان را با دید و بازدید دوستان خود ترکیب کنید. چرا به جای آنکه دوستان را برای خوردن یک نوشیدنی یا قهوه و یا تکه شکلات دعوت کنید آنها را به یک بازی اسکواش و یا یک پیاده روی در پارک دعوت نمی کنید؟!
- سعی کنید ورزش ها را به صورت گروهی انجام دهید. چرا که یک بُعد جدیدی به برنامه های منظم روزانه ی شما خواهد داد. همانند ورزش هایی که با توپ صورت می گیرد و یا حتی حرکات موزون دسته جمعی.
-با مؤسسات خیریه همکاری کنید. مسابقات گروهی همانند دو 5 کیلومتر یا مسابقات دوچرخه سواری برای این مؤسسات طراحی کنید و در برنامه های آموزش که در این مؤسسات اجرا می شود شرکت کنید.
- بر روی آرزوها و اهدافی که تمایل دارید بعد از اتمام این ورزش ها به آنها برسید تمرکز کنید. این احساسات و دل مشغولی را زمانی که مشغول ورزش های سخت هستید در درون خود پرورش دهید. چرا که وجود این احساسات در درون تان شما را به سمت هدفی که دارید سوق می دهد.
به ازای هر هدفی که به آن می رسید، یک سکه به داخل شیشه ی سر و سامان دادن به زندگی تان بیاندازید. به همان اندازه که تعداد این سکه ها افزایش پیدا می کند، انگیزه ی شما هم برای ادامه ی راه بیشتر و بیشتر می شود. به این موضوع فکر کنید که با این پول چه چیزهایی می خواهید بخرید. هر سکه ای که در درون شیشه می بینید، نشانگر مقدار وزنی است که از دست داده اید و یا به خاطر تناسب اندامی است که در طی این مدت بدست آورده اید.
با دقت بررسی کنید:
- چند بخش از این ورزش ها را هر هفته انجام می دهم؟ (10 = هیچکدام، 1=3 تا بیشتر)
- تا چه اندازه به استفاده از این ابزار نیاز دارم؟ (10= خیلی زیاد، 1= اصلاً)
«یکی از بهتر ورزش ها، پیاده روی است. خودتان را به پیاده روی طولانی عادت دهید.»
توماس جفررسون
اگر در حال حاضر تحرکی ندارید و در عین حال می خواهید وضعیت جسمی و سلامتی خود را هم بهبود ببخشید، این اصل به طور قطع کمک شایانی به شما خواهد کرد. یکی از کم هزینه ترین ورزش ها که تأثیر به سزایی بر روی سلامتی شما دارد، پیاده روی است. برای انجام این ورزش نیاز به یادگیری هیچ مهارتی نیست. تنها لوازمی که به آن نیاز خواهید داشت یک جفت کفش راحت و مناسب است. البته از همه مهمتر آنکه این ورزش را در هر کجا و در هر زمان که خواستید می توانید انجام دهید. برای انجام این ورزش نیاز به هیچ زمینی نیست. ممکن است این ورزش از نگاه ما مهم و کارآمد نباشد، اما بسیار تأثیرگذار است. به هر حال برای آنکه بتوانیم زندگی مان را از بیخ و بن سر و سامان دهیم باید که یک سری از فعالیت ها را به صورت یک عادت برای خودمان در آوریم و به راحتی آنها را با زندگی مان تطبیق دهیم. پیاده روی یکی از آن فعالیت های جالب و زیبایی است که هر فردی می تواند آن را انجام دهد. یک پیاده روی ثابت و منظم مزیت های مهم و جالبی برای سلامتی دارد.
-چربی را می سوزاند.
-باعث ورزیده شدن ماهیچه ها می شود و سوخت و ساز بدن را بالا می برد.
-خطر ابتلا به بیماری های قلبی، دیابت، سکته مغزی و چندین نوع سرطان را کاهش می دهد.
-خطر ابتلا به پوکی استخوان را کاهش می دهد.
-هورمون آندرونین را که باعث ایجاد شادی و نشاط در بدن می شود را افزایش می دهد. این هورمون یک مسکن طبیعی برای بدن است.
-به کاهش استرس کمک می کند.
«باید چه کارهایی را انجام دهید؟»
در حالت عادی و برای آنکه به موارد بالا دست پیدا کنید باید روزانه 30 الی 60 دقیقه به صورت آرام و متعادل پیاده روی کنید. قبل از پیاده روی باید خودتان را به مدت 5 تا 10 دقیقه گرم کنید.
به محض آنکه ماهیچه ها گرم شد، می توانید گام های خود را تندتر کنید. تا جایی که شروع به نفس نفس زدن کنید و تنفس برای تان سخت شود، اما نه در آن حد که صحبت کردن برایتان سخت شود. بعد از یک مدت که بدن شما به پیاده روی عادت کرد و استقامت خود را بالا برد، سرعت پیاده روی تان را افزایش دهید و حرکات سخت تری را انجام دهید. راه دیگری آن است که از بدن خود کار بکشید. شما می توانید وزنه های مخصوص پیاده روی را به پاهای خود وصل کنید و یا اینکه یک کوله پشتی سنگین را با خودتان حمل کنید و یا حتی یک پیاده روی ساده را به مدت طولانی انجام دهید.
پیش از اینکه پیاده روی تان به اتمام برسد باید قبل از ایست کامل سرعت گام های خود را کمتر و کمتر کنید تا بدن تان به تدریج سرد شود و بعد از حرکت بایستد. معمولاً زمانی که به پیاده روی می روید به کسی خبر نمی دهید اما اگر می خواهید پیاده روی تان را در شب انجام دهید، برای امنیت بیشتر لباس روشن بپوشید و تنهایی به پیاده روی نروید.
«عذر و بهانه نیاورید»
مع الوصف اگر هنوز فکر می کنید که می توانید در طول روز پیاده روی کنید، چندین دستور العمل در اینجا بیان شده است که به شما کمک می کند تا پیاده روی را به صورت یک عادت در برنامه روزانه تان در آورید.
- صبح های زود و یا هنگام عصر به جای تماشای تلویزیون پیاده روی کنید.
-اتومبیل خود را دورتر از مقصدی که در نظر دارید پارک کنید.
-به جای اینکه با اتوبوس و قطار سر کار بروید پیاده این کار را کنید. (یا حداقل بعضی از مواقع این کار را انجام دهید)
- در زمان ناهار پیاده روی کنید.
-در لیست برنامه ی روزانه ی خود پیاده روی را منظور کنید.
- یک همراه برای پیاده روی تان پیدا کنید. بدین ترتیب، انجام این مسؤلیت برای شما قابل تحمل تر می شود.
به خاطر داشته باشید که پیاده روی تان را در یادداشت های روزانه سر و سامان زندگی تان ثبت کنید و هر زمان که پیاده روی را انجام دادید یک سکه داخل شیشه سر و سامان دادن زندگی تان بیاندازید.
با دقت بررسی کنید:
- چند دقیقه در روز پیاده روی می کنید؟ (10= هیچی 5=15 دقیقه 1= حداقل 30 دقیقه)
این اصل تا چه اندازه در شما تغییرات ایجاد خواهد کرد؟ (10= خیلی، 1= هیچی)
:)
در بخش های آینده به اصل های دیگر اشاره خواهد شد...
آب برای زندگی ما لازم است و تقریباً 55 تا 75 درصد وزن بدن انسان را آب تشکیل می دهد. ما برای انجام بسیاری از وظایف مهم و حساس بدن خود مثل کنترل دمای بدن، لغزنده بودن بین مفاصل، دفع سموم، تمرکز، درست انجام دادن فعالیت های مغزی، گوارش و چیزهای دیگر نیاز به آب داریم. اینکه بتوانیم برنامه مان را طوری تنظیم کنیم تا مقدار آب موجود در بدن ما ثابت باقی بماند از درجه ی اهمیت بالایی برخوردار است. اگر خودمان از بدن مان آب زدایی کنیم، جای تعجبی ندارد که دیگر احساس شادی و شعفی در وجودمان وجود نداشته باشد. روزانه به طور میانگین در حدود 1/5 لیتر آب از دست می دهیم که این مقدار آب از طریق عرق کردن، تنفسی که از طریق ریه انجام می شود و نیز به صورت نرمال و طبیعی دفع می شود. بعضی از علائمی که کمبود آب بدن را هشدار می دهند عبارتند از: عدم تمرکز، سردرد، خشکی دهان و پوست، ضعف، سرگیجه، عطش و همچنین تشنگی.
شما در روز چه مقدار آب می نوشید؟ آیا در طول روز حداقل 2 لیتر آب را می نوشید؟ بسیاری از افراد فکر می کنند که به میزان کافی آب می نوشند، اما اگر از شما بپرسم که رنگ ادرارتان چه رنگی است چه پاسخی خواهید داد؟ آیا با افتخار و اعتماد به نفس بالا می گویید رنگ ادرارتان زرد روشن و یا تقریباً شفاف است و یا اینکه با کمال شرمندگی و خجالت اعتراف می کنید که رنگ ادرارتان زرد تیره و یا نارنجی است؟!
چگونه مقدار آب بیشتری بنوشیم:
نکات و توصیه های زیر به شما کمک می کند تا مقدار آب مصرفی تان را افزایش دهید.
- هنگام بیدار شدن از خواب یک لیوان آب بنوشید.
- همیشه یک بطری آب با خود به همراه داشته باشید. با این روش متوجه خواهید شد که در طول روز چه مقدار آب نوشیده اید.
- آرام آرام آب بنوشید. با این روش بدن بهتر می تواند آب موجود را جذب کند. بنابراین اگر آهسته آهسته بنوشید، دیگر نیازی نیست که وقت و بی وقت به دست شویی بروید.
- میوه و سبزیجات تازه، به وفور بخورید. چرا که میوه و سبزیجات یک منبع طبیعی و با ارزشی از آب هستند.
- در هنگام گرسنگی مقداری آب بخورید، آن وقت می بینید که بعد از حدود 20 دقیقه چه قدر احساس سیری پیدا خواهید کرد.
- یک زنگ هشدار (روی موبایل و یا ساعت مچی) تنظیم کنید تا به طور به عنوان مثال هر 30 دقیقه به شما یادآوری کند که آب بنوشید.
-بدانید که هرگاه دهان تان خشک شد، یعنی اینکه بدن تان دچار کمبود آب شده و نیاز به آب دارد. آهسته و آرام نوشیدن آب از بروز این اتفاقات جلوگیری می کند.
با دقت بررسی کنید:
- روزانه چند لیوان آب می نوشید؟ (10= هیچی، 5=4 إلی 6 لیوان، 1= نهایت 8 لیوان)
- این اصل تا چه اندازه برای شما مهم است؟ (10= خیلی 1= اصلاً مهم نیست)
در بخش بعدی اصل ششم «روزانه 30 دقیقه پیاده روی کنید» آشنا خواهید شد
ظاهراً در دنیا به همان اندازه که آدم های چاق وجود دارند. به همان اندازه هم افرادی هستند که به خودشان گرسنگی می دهند. تفاوت فاحشی که بین این دو گروه وجود دارد آن است که یکی دائماً در حال خوردن است و دیگری اصلاً چیزی نمی خورد. به هر تقدیر شباهت عجیبی که بین این دو گروه وجود دارد آن است که هر دو گروه مبتلا به سوء تغذیه هستند. هر چند که گروهی از ما در این دنیای پیشرفته بیشتر از حد نیاز غذا می خوریم اما غذایی که می خوریم، مقوی بودنش خیلی کمتر از مواد غذایی است که ما عادت به خوردن آن داریم. چرا که تمام غذایی که ما آن را مصرف می کنیم مملو از مواد نگه دارنده، افزودنی های مجاز و موادی است که بتوانیم آن را به صورت طولانی نگه داریم و یا به مسیرهای دور بفرستیم. ضمناً ما هر روز به سمت زندگی های استرس زا و پر دردسر هدایت می شویم و به همین جهت بدن ما نیاز به ویتامین و مواد معدنی زیادی دارد تا بتواند در مقابل استرس ها و نگرانی هایی که به آن وارد می شود مقابله کند.
تمام دغدغه ی ما در این امر خلاصه شده که چطور زندگی کنیم، چی بخوریم و چی نخوریم. هر تغییر و تحولی در بدن ما از جمله رژیم غذایی، سوزاندن چربی، فکر کردن، تنفس کردن، پیاده روی کردن و صحبت کردن نیاز به ویتامین و مواد معدنی دارد. اگر دائماً از غذاهای کنسرو شده، هل و هوله، غذاهای شیرین، غذاهای سرخ شده و حاضری استفاده کنیم، از ذخیره مواد معدنی و مغذی بدن ما کاسته می شود. اگر ما سعی در جبران مواد مغذی ذخیره شده در بدن مان نکنیم و جایگزینی برای آن نداشته باشیم، بعد از مدتی ایمنی بدن دچار آسیب می شود و سرانجام مریض می شویم. در این صورت تمرکز بر روی برنامه ها و سر و سامان دادن به آنها سخت تر می شود و در نهایت انرژی درونی مان کاهش پیدا کرده و سوخت و ساز غذا و سوزاندن چربی ها اختلال می شود. از خبرهای خوب اینکه ما می توانیم این روند را تغییر دهیم و در جهت عکس عمل کنیم. زمانی که میوه و غذاهای طبیعی می خوریم در واقع داریم ذخیره ویتامین ها و مواد معدنی بدن خود را بالا می بریم و همه چیز دوباره مثل روز اول می شود. همه چیز بستگی به انتخاب خودمان دارد.
بیایید برای لحظاتی این طور تصور کنیم که ساعاتی از روز گذشته و احساس گرسنگی می کنید. می خواهید یک غذای سبک بخورید، انتخاب با خود شماست که این غذای ساده یک سیب باشد و یا یک تکه شکلات. هر کدام از این خوراکی ها چه موادی را به بدن شما می رساند؟! سیب مقداری مواد انرژی زا مانند ویتامین ث به بدن می رساند، که برای پوست، استخوان، خون و ایمنی بدن مفید است.
پتاسیم، که میزان آب، فشار خون و ضربان قلب شما را تنظیم می کند و فیبر که سیستم گوارشی شما را سالم نگه می دارد و درصد ابتلا به سرطان روده را کاهش می دهد. و اما یک تکه شکلات هم در طرف دیگر قضیه قرار دارد که به بدن شما قند تزریق می کند تا باعث آسیب دیدن بدن شما شود. به طوری که در میزان انرژی موجود در بدن اختلال ایجاد می کند. همچنین باعث اشباع چربی در بدن شده و درصد ابتلا به امراض قلبی را در شما افزایش می دهد. در نتیجه به این باور می رسیم که شکلات هیچ فایده ای برای بدن ما ندارد. زمانی که با این نگرش به نوع غذاها نگاه کنید، به تفاوت فاحشی که بین این دو نوع غذا وجود دارد فکر می کنید.
بسیاری از افراد به این مسئله فکر نمی کنند که غذاهای کنسروی و دارای مواد افزودنی، مواد مغذی لازم برای سالم ماندن بدن را ندارند. این اصلاً جای تعجب ندارد که تولید کنندگان غذاهای کنسروی و مواد افزودنی برای آنکه محصولات خود را به فروش برسانند نام های گمراه کننده ی به مانند خوراکی های سالم یا مناسب را برای آنها انتخاب می کنند. تولید کنندگان این مواد غذایی، برای آنکه بتوانند تولیدات خود را برای مدت طولانی نگه دارند، آنها را به نقاط دور صادر کنند تا سوددهی بیشتری برای آنها داشته باشد. بنابراین آنها مقداری مواد نگه دارنده به این مواد مغذی اضافه می کنند که متأسفانه با انجام این فرآیند آنها از وجود مواد مغذی تهی می شوند و آن کیفیت و خاصیت سالم خود را از دست می دهند. شما لایق بهتر از اینها هستید، این مهم نیست که شما تا به حال در مورد بدن خود چه فکری کرده اید و یا اینکه تا به حال چه مقدار غذاهای بی کیفیت خورده اید و چه بلایی سر این بدن بیچاره تان آورده اید. بدن شما شایستگی خوردن غذاهای تازه ی مغذی و طبیعی را دارد، بنابراین با خوردن غذاهای طبیعی و حذف غذاهای فرآوری شده و عمل به رژیم غذایی 21 روزه تان، بدن شما سم زدایی خواهد کرد و به خوردن غذاهایی که برای سیستم گوارشی تان مناسب هست عادت می کنید. همچنین میل و اشتیاق شما به خوردن غذاهای فرآوری شده کاهش پیدا می کند و حتی ممکن است که بعد از اتمام دوره ی 21 روزه به این نتیجه برسید که از خوردن غذاهای متفاوتی که در این مدت تجربه کرده اید لذت کافی را برده اید.
«چگونه رژیم غذایی تان را از مواد سمی پاکسازی کنید؟»
سعی کنید غذاهایی را که در مورد آنها بحث می کنیم در این مدت 21 روزه محدود کنید و یا اینکه از خوردن آنها صرفنظر کنید. این غذاها عبارتند از:
-غذاهای حاضری فرآوری شده؛
-غذاهای رستورانی و حاضری (گرفتن غذا از رستوران و سریع خوردن آنها)؛
- سس سالاد آماده (چربی پایین و چربی های آزاد)؛
-آرد سفید، مثل بیسکویت ها، کیک ها، نان سفید و ...؛
- شیرینی یا غذاهای نشاسته دار فرآوری شده؛
- غذاهای سرخ کردنی؛
- گوشتهای پرچربی فرآوری شده مثل سالامی، سوسیس و کالباس؛
- تولیدات لبنی پر چرب مثل شیر، کره و پنیر،حتی اگر این مواد به روش طبیعی درست شده باشند باز هم درصد چربی های اشباع شده در آنها بسیار بالاست، به طوری که باعث افزایش کلسترول شده و خطر ابتلا به امراض قلبی را بالا می برد. شما می توانید محصولاتی را که چربی کمتری دارند انتخاب کنید. محصولاتی مثل شیر کم چرب، ماست طبیعی و یا کم چرب.
-حذف تمام شکرهای تصفیه شده، نوشیدنی های کافئین دار و الکل که در بخش قبل اشاره شد
-نوشیدنی های رژیمی که با مواد شیرین کننده و مصنوعی ساخته شده اند.
«محدود کردن اشتباهات»
می دانم که شما برای یک بار هم که شده این مسئله را تجربه کرده اید و غذاهایی را خورده اید که مضر بودند. اما هیچ گاه خودتان را به خاطر این قضیه سرزنش نکنید. در عوض از فرصت ها و موقعیت هایی که برای شما پیش می آید نهایت استفاده را ببرید و چیزهای متفاوتی را فرا بگیرید. به این نکته توجه کنید که چه احساس و افکاری شما را واداشته تا به سمت خوردن این نوع غذاها کشیده شوید. با آگاهی از عوامل فیزیکی، فکری و احساسی تان قادر خواهید بود که از انجام مجدد آنها خودداری کنید. ضمناً پیشنهاد می کنم که یک برنامه ی کوتاه برای این 21 روز طراحی کنید. شاید به این نتیجه برسید که در موقعیتی بوده اید که بر غذا خوردن خود کمی کنترل داشته باشید. به عنوان مثال، زمانی که در کنار دوستانتان هستید سعی کنید که حجم غذایی تان را کم کرده و کمتر غذا بخورید. اگر خودتان به این مسئله اهمیت ندهید و به فکر خودتان نباشید،دیگران هم به فکر شما نخواهند بود.
یکی از روش های مرسومی که بسیاری از مردم در هنگام نخوردن غذا به کار می برند و از قضا بسیار هم مفید و کارساز است، گفتن کلمه ی «نه، متشکرم» یا جمله ی «من گرسنه نیستم» است. زمانی که افراد بهانه هایی شبیه «من رژیم هستم یا تمایلی به خوردن کیک ندارم» را می آورند. در حقیقت این فرصت را ایجاد می کنند تا درباره ی اینکه «چرا دارند غذا می خورند» به خوبی فکر می کنند. همچنین، گفتن جمله ی «من گرسنه نیستم» خصوصاً در جاهایی که افراد در حال خوردن چیزهایی همانند دسر، کیک تولد و یا بیسکوییت شکلاتی در زمان استراحت هستند، فرصت خوبی فراهم می کند که به خوردن فکر نکنید و اگر فکر می کنید که نخوردن شما باعث ناراحتی دوستان و میزبان شما می شود. البته می توانید مقداری از آن غذا را با خود ببرید و بعداً میل کنید.
زمانی که از این اصول پیروی می کنید، در واقع دارید به یک سبک جدید غذا خوردن دست پیدا می کنید و این لذت خوبی را به زندگی شما هدیه می دهد. یک غذای خوب، رنگ، ترکیب، مزه و بوی دلپذیری دارد و در ضمن برای زندگی ما لازم است. خوردن، شادی و شعفی است که ما به بدن خود هدیه می دهیم. پس چرا کاری نکنیم که این شادی و شعف و تغییراتی که قرار است در بدن ما ایجاد شود از طریق منابع طبیعی صورت نگیرد؟!!
با دقت بررسی کنید:
- تا چه اندازه رژیم من طبیعی است؟ (10= کاملاً طبیعی، 1= اصلاً)
- این اصول تا چه اندازه برای من مهم است؟ (10= خیلی، 1 = اصلاً)
شکر، الکل و کافئین سلامتی شما را در معرض خطر قرار داده و وزن شما را نیز افزایش می دهد. همچنین بخش بزرگی از عادات رژیمی ما را تحت الشعاع قرار می دهد، به طوری که با قدرت هر چه تمامتر آنها را برای ما خطرناک تر می کند. اجازه دهید این طور به مسئله نگاه کنیم که چرا نیاز داریم تا این موارد را از زندگی خود حذف کنیم.
شکر:
ما آدمها به خوردن شکر عادت داریم. دقت کنید که در سال 1915 میلادی میانگین شکر مصرفی (در سال) در حدود 7 تا 9 کیلوگرم برای هر فرد بوده است، اما امروزه میانگین شکر مصرفی برای هر نفر در حدود 68 تا 90 کیلوگرم در سال است. زمانی که از شکر صحبت می کنم در واقع دارم از یک نوع کربوهیدرات حرف می زنم که به عنوان کربوهیدرات ساده شناخته شده است. این کربوهیدرات های ساده دارای شاخصه ی بالای «glycamic» هستند. اگر هیچ آشنایی با این بخش دوم ندارید بدانید که glycaemic index یا (GI) به اثری که کربوهیدراتها بر میزان گلوکز خون دارند اشاره می کند. غذاهایی که GI بالا دارند میازن قند خون را به سرعت بالا برده و بعد خیلی سریع آن را کاهش می دهند. زمانی که GI غذا پایین باشد، یک نوع انرژی تولید می شود که میزان قند خون را ثابت نگه می دارد. GI بالا در کربوهیدرات های ساده مثل نان سفید، برنج ، و پاستا گنجانده شده است. این ماده درون غلاتی مثل کورن فلکس یا برشتوک نیز وجود دارد، شکر درون غلاتی که بچه ها تمایل زیادی به خوردن آن دارند. حالا چرا غذاهای شکردار و کربوهیدرات های ساده تا این حد برای ما مضر هستند؟ این غذاها فاقد کالری هستند و هیچ ماده ی مغذی مثل فیبر، مواد معدنی، ویتامین ها و یا پروتئین (GI کم) کربوهیدراتهای کم یا چربی های سالم را شامل نمی شوند. زمانی که مقدار زیادی از آنها را می خوریم، بدن ما برای هضم آنها از مواد مغذی که در سلول ها ذخیر شده است استفاده می کند. همچنین این غذا، مقدار مواد مغذی را که از سلول ها برای هضم آنها مورد استفاده قارر داده ایم جبران نمی کند، در نتیجه بدن ما دچار کمبود ویتامین و املاح معدنی می شود. گروهی از متخصصین تغذیه تصور می کنند که شکر و کربوهیدرات ها بسیار زیان آور هستند، حتی آنها این مواد را به مواد مخدر تشبیه کرده اند. شما تا چه اندازه به این موارد اعتیاد دارید؟! با پاسخ به پرسش های زیر در می یابید که تا چه اندازه به این مواد وابسته هستید.
- آیا شما به غذا و نوشیدنی ها مثال چای، قهوه و غلات صبحانه ای (کورن فلکس) شکر اضافه می کنید؟
- از تنقلات شکری (بیسکویت، شکلات، کیک و شیرینی) چند بار در هفته استفاده می کنید؟
- آیا در طول هفته نوشیدنی های گازدار و الکلی زیادی می خورید؟
- آیا همیشه از مواد نشاسته دار مثل نان سفید، ماکارانی و یا برنج استفاده می کنید؟
- آیا زمانی که احساس خستگی می کنید تمایل به خوردن شکر پیدا می کنید؟
- آیا میل دارید که غذای خود را با یک خوراک شیرین به اتمام برسانید؟!
- آیا همیشه از تنقلات شیرین در خانه استفاده می کنید؟!
اگر به این سؤالات جواب مثبت بدهید، با تمرین بر روی این اصول و ابزار می توانید برای کاهش وزن امیدوار باشید. اگر به دلیل وزن تان خوشحال هستید می توانید از این مزیت سلامتی، مهارت های زیادی همچون بهبودی وضعیت خواب خود و بالاتر و بودن تراز انرژی تان به قطع کردن شکر کسب کنید. اگر می خواهید چاق شوید، البته نه چاقی که فقط با خوردن شیرینی جات حاصل می شود، می توانید با خوردن بیش از اندازه ی مواد مغذی به ساخت بافت های سالم کمک کنید.
چرا ما شکر زیاد می خوریم؟ شکر مزه ی غذا را خوب می کند و اسحاس شادی و ضعف در ما به وجود می آورد. حتی اگر شکر برای چند دقیقه هم به ما احساس شادی و شعف بدهد باز ما به آن احتیاج نداریم. عوارض شکر تا مدت ها و به طور جدی بر روی بدن ما باقی می ماند. زمانی که غذای ما حاوی شکر باشد و یا اینکه خیلی سریع در بدن مان تبدیل به شکر می شود، بلافاصله انرژی به سمت ما سرازیر می شود. این کار باعث می شود که بدن ما هورمونی به نام انسولین ترشح نماید، به گونه ای که بعد از ترشح این هورمون، انرژی بدن ما دچار اختلال می گردد. این عمل در سلامتی ما اختلال ایجاد می کند بیماری هایی از قبیل: دیابت نوع دوم، سردردهای شدید یا میگرن، پوشیدن دندان، کاهش ایمنی بدن، عفونت های گلو و دهان، شیوع بیماری های پوستی، غلظت خون، ایجاد اختلالات روحی و روانی و همچنین چاقی می شود. شکر و غذاهای شیرین اعتیادآور هستند. بنابراین به شما پیشنهاد می کنم که میزان خوردن آنها را کاهش دهید و یا حتی از خوردن آنها صرف نظر کنید. این کار را در مدت 21 روز انجام دهید. در این مدت می توانید وابستگی های خود را نسبت به این ماده کم کنید و بدن تان را به حالت طبیعی برگردانید. ممکن است باور نکنید که به این ماده معتاد شده اید. بنابراین با امیدواری تمام روزها را طی می کنید. شما شاهد تغییراتی خواهید بود و خواهید فهمید که تا چه اندازه به شکر برای تغییر مزه، تندرستی و یا انرژی متکی هستید. تنها قسمت بدن که برای سوخت گیری نیاز به شکر دارد مغز است و مقدار شکری که مغز لازم دارد دو قاشق چای خوری است. حتی مغز نیاز به این ندارد که این مقدار سوخت را از طریق غذاهای شیرین تأمین کند، بلکه می تواند گلوکز مورد نیازش را با شکست و خُرد کردن کربوهیدراتهای سالم همانند میوه، سبزیجات، ماکارانی سبوس دار و نان و برنج قهوه ای تأمین کند. حال شما باید چه کاری بکنید؟ شما می توانید با کاهش مصرف شکر در غذاهای روزانه تان شروع کنید. و سپس این کار را به مدت 21 روز انجام دهید و اگر هم خیلی شجاع هستید و احساس می کنید توانایی زیادی دارید، می توانید این کار را برای چندین 21 روز متوالی و پشت سر هم انجام دهید.
- مقدار شکر مصرفی را کاهش داده و به جای آن مقدار غذا و با نوشیدنی های خود را افزایش دهید.
- غذاهایی که حاوی شکر هستند، مثل کیک، بیسکویت، نوشیدنی های غیر الکلی، شیرینی و شکلات را ترک کنید.
- کربوهیدراتهای ساده مثل (انواع ماکارانی، نان و برنج) را قطع کنید.
- برچسب غذاهایی که شکردار هستند را بررسی کنید و هر چیزی که در انتهای عبارت (ose) است مثل گلوکز، گالاکتز، مالتز را در نظر بگیرید. چرا که تمام اینها یک شکلی از شکر هستند. (فُر کتُز یک استنا است، چرا که شکر آن طبیعی است و این نوع شکر در میوه جات یافت می شود.) انرژی که از این نوع شکر تهیه می شود پایدارتر و شامل مقداری مواد مغذی است و ضررهای شکر تصفیه شده را ندارد.
- تا حد امکان از ورود غذاهای شیرین به خانه جلوگیری کنید.
- از خوردن شیرینی جات مصنوعی دوری کنید. چرا که این مواد فرصت اینکه بتوانید طعم و مزه ی شیرینی جات طبیعی را لمس کنید از شما می گیرند.
آماده شوید:
زمانی که در نوع تغذیه ی خود تغییر ایجاد می کنید، در حقیقت خودتان را آماده می کنید تا زمنی که به شدت احساس گرسنگی می کنید به جای استفاده از مواد قندی و مضر از مواد مغذی و مفید برای رفع گرسنگی تان استفاده کنید.
شما باید غذاهای سبک و سالم بخورید، نه اینکه برای سیر کردن خود سراغ چیزهای شیرین بروید. یک انتخاب مناسب برای غذاهای سرپایی عبارتند از میوه های تازه، آجیل، کیک جو، پنیر و سبزیجات خام. چگونه می توان از برگشت مجدد به سوی شکر جلوگیری کرد؟ (روش هایی مؤثر برای ترک شکر):
اوایل که می خواهید مصرف شکر را ترک کنید، با کوچک ترین تلنگری تمایل دارید که سمت آن بروید. برای آنکه بتوانید با این منیل و اشتیاق مبارزه کنید بهترین روش آن است هک متدهایی را به کار بگیرید تا فکر اشتیاق شما را نسبت به خوردن شکر کاهش دهد. به عنوان مثال: به یک دوست زنگ بزنید، ایمیل بفرستید، ناخن های خود را سوهان بکشید، پیاده روی کنید، دندان های خود را مسواک بزنید، حمام را بشورید، لباس ها را اتو بزنید. یک فنجان چای گیاهی بنوشید. خودتان را در کف حمام رها کنید و به خود آرامش فکری دهید، به آهنگ مورد علاقه تان گوش کنید یا تمرینات درست تنفس کردن را تکرار کنید. فقط خودِ شما هستید که می دانید چه کاری می توانید برای خودتان انجام دهید. بنابراین فهرستی از سرگرمی های خود تهیه کنید و آن را جایی قرار دهید که به راحتی قابل دیدن باشد.
الکل
شاید الکل در بعضی کشورها یک نوشیدنی مجاز و باشد، اما همچنان ماده ایی اعتیادآور و مسموم کننده به شمار می آید. این نوشیدنی می تواند روی قضاوت ما تأثیر منفی گذاشته و کارهایی از ما سر بزند که ما را خجالت زده کرده و سلامتی ما را به خطر بیاندازد. الکل میزان قند موجود در خون را بالا می برد و هیچ ارزش غذایی ندارد. همچنین شرم و حیایی که در ما وجود دارد را زائل می کند و قضاوت ما را تحت تأثیر قرار می دهد. زمانی که مقدار کمی الکل می نوشیم، با این کار غذای سالم کمتری می خوریم و بدین ترتیب به رفتارهای نادرست و ناسالمی و که داریم افزوده می شود. گروهی از متخصصان تغذیه و کارشناسان سلامتی در این مورد که نوشیدن مقداری کمی الکل برای سلامتی ما مفید است با هم اختلاف نظر دارند. به هر حال سر و سامان دادن به زندگی تان درباره ی بازبینی بر روی رفتارهاست. می خواهم که شما مصرف الکل را برای مدت 21 روز کاهش داده و یا آن را قطع کنید و یک الگو و رفتار جدید برای عادات خود در نظر بگیرید. همانند شکر، یک حق انتخاب دیگر هم دارید و آن اینکه کلاً مصرف الکل را قطع کنید و یا اینکه مصرف آن را به مقدار زیادی برای مدت 21 روز کاهش دهید و اگر تصمیم دارید که مقدار خیلی کمی نوشیدنی بنوشید در اینجا نمونه ای ارائه شده است تا شما یاد بگیرید چگونه مصرف این ماده ی مضر را به حداقل برسانید یا ترک کنید.
- به ازای هر نوشیدنی الکلی، یک لیوان آب بنوشید.
-هیچ گاه برای رفع تشنگی از الکل استفاده نکنید. این عمل باعث کاهش آب بدن شما می شود.
- به این نکته توجه کنید که با خوردن الکل چه احساسی به شما دست می دهد و این احساس با چه مقدار خوردن و در چه زمانی خوردن این نوشیدنی در شما ایجاد می شود. شاید با خوردن یک نوشیدنی در هم نیم ساعت و در هنگام بعد از ظهر این احساس را تجربه کنید.
- کم کم نوشیدنی را بنوشید (پا به پای آهسته تری فردی که در کنار شماست بنوشید)
کافئین
کافئین، ماده ی محرک موجود در چای است (البته نه در چای طبیعی و گیاهی و میوه ای). همچنین در موادی مثل قهوه، شکلات، نوشابه، و نوشیدنی های سالم کافئین دار دیگر هم می توانید این ماده را پیدا کنید. هدف ما این است که کلاً خوردن این ماده را قطع کرده و یا حجم نوشیدن خود را به کمتر از 2 فنجان کوچک در روز کاهش دهید. کافئین هم به مانند شکر بر روی قند خون تأثیر می گذارد. به گونه ای که باعث تضعیف آن شده و در یک مدت طولانی بر نحوه ی عملکرد انسولین تأثیر می گذارد. علاوه بر این کافئین اعتیادآور است و باعث سردرد و نیز دردهای پیش از قاعدگی می شود و مشکلات دیگر را برای سلامتی ما رقم می زند.
شاید وقتی از خوردن کافئین دست می کشید رفتارهایی از شما بروز دهد که تحملش برای شما سخت باشد. عوارضی همانند سردرد، عصبانیت، کاهش انرژی و بداخلاقی. اما این حالت ها از علائم ترک اعتیاد است و بعد از مدتی تمام خواهند شد. پس باید آنها را تحمل کنید. اگر عادت دارید که کتری تان مدام بجوشد و مدام چای بنوشید، سعی کنید که از چای گیاهی یا میوه ای استفاده کنید. rooibos یا چای قرمز، یک چای بدون کافئین آفریقایی است که کاملاً شبیه چای سیاه است. همچنین شما می توانید به جای نوشیدن چای از قهوه استفاده کنید. قهوه ای که از ریشه ی کاسنی زرد به دست می آید و در فروشگاه های داروهای گیاهی یافت می شود. شاید وقتی یک تکه از این ریشه را مزه مزه کنید خیلی بی مزه به نظر برسد اما به تدریج به تر و تازگی و نرمی این جوانه عادت خواهید کرد. بد نیست حس ماجراجویی را در خود تقویت کنید و آ«چه را که به حال نخورده اید امتحان کنید؟!
چرا این کار را انجام می دهید؟!
بدانید که من از شما نخواستم خوردن کافئین را به طور کامل کنار بگذارید. در دوره ی 21 روز بعدی شما عادات خود را کنترل می کنید و مغزتان نیز به رفتار جدید عادت می کند و به شما کمک می کند تا سالمتر شوید. احتمالاً از آن دسته افرادی هستید که صبح از خواب بیدار می شوند به اولین چیزی که فکر می کنند یک فنجان قهوه است و یا اینکه زمانی که در بین روز عصبانی می شوید به چیزی که فکر می کنید این است که با خوردن کمی شکر آرام خواهید شد. شاید هنگامی که استرس دارید به این موضوع فکر کنید که باید یک نوشیدنی بخورید تا استرس تان از بین برود. بسیار خوب، ممکن است که شما شکر، الکل و کافئین را بخواهید اما در اصل نیازی به اینها ندارید. بعد از اتمام دوره ی 21 روز، هم افکارتان و هم بدن شما به گونه ای تنظیم خواهند شد که حالا دیگر به خوردن چیزهایی که به آنها عادت داشته اید نیازی ندارید و یا اینکه احساس می کنید بیش از این نیاز به خوردن چیزهایی که به آنها عادت داشته اید ندارید و یا شاید احساس می کنید بیشتر از این نیاز به خوردن آنها ندارید. در این جا باید به خودتان جایزه بدهید. چرا که خودتان را از هوس های وسوسه انگیز دور نگه داشته اید. هرگاه توانستید خود را از این هوس های وسوسه انگیز دور نگه دارید، یک سکه به داخل شیشه ی سر و سامان دادن به زندگی تان بیاندازید.
با دقت چک کنید
- در رژیم غذایی من چه مقدار مواد سمی وجود دارد؟ (10= به مقدار زیادی شکر، الکل و کافئین، 1= هیچی شکر، الکل و یا کافئین ندارم)
- تا چه حد نیاز به استفاده ی این مواد دارم؟ (10= مسلماً، 1= اصلاً)
اگرچه بدن ما فقط زمانی که احساس گرسنگی می کند نیاز به خوردن دارد اما بسیاری از ما به خاطر دلایلی غیر از گرسنگی غذا می خوریم. آیا می دانید اگر زمانی که بدن شما گرسنه نیست، غذا بخورید چه اتفاقی می افتد؟ تفاوتی نمی کند که غذای شما سالاد تن ماهی باشد یا کیک کرم دار، این غذا در درون بدن تبدیل به چربی می شود. برای آنکه علت پرخوری تان را پیدا کنید فهرست زیر را که مربوط به عوامل و اتفاقاتی است که باعث می شود افراد پرخوری کنند را بخوانید و ببینید چه تعداد از این عوامل و اتفاقات در شما وجود دارد. این کار باعث می شود که شما ذهنیتی از این مسئله پیدا کنید که زمانی که احساس گرسنگی نمی کنید و گرسنه نیستید و دچار مسئله عاطفی شده اید و خارج از عادت روزانه تان غذا می خورید، تا چه اندازه غذا بخورید تا مشکلی ایجاد نشود.
موقعیت ها: سینما/ تئاتر، جشن ها / مهمانی ها، در طول وقت استراحت، مسافرت / کار، موقع غذا خوردن بچه ها
احساسات: بی حوصلگی، خستگی، افسردگی، استرس، تنهایی
موقعیت ها: درون ماشین، مقابل تلویزیون، تعطیلات آخر هفته، تعطیلات، اتفاقات خانوادگی
احساسات: شادی، هیجان، بی قراری (عصبانیت) ترس، ناراحتی
اصلاً پیشنهاد نمی کنم که در جشن ها و موقعیت ها خاص غذا نخورید. شما می توانید تعداد دفعاتی را که غذا می خورید در گوشه ای ذهن خود حک کنید تا در نهایت عوامل و اتفاقاتی را که باعث روی دادن این حالت در شما می شود را بیابید و با آن مقابله کنید تا به مرحله ای برسید که فقط زمانی که گرسنه هستید غذا بخورید. اما در مورد عواملی که شما روزانه با آنها در ارتباط هستید، مانند خوردن غذا مقابل تلویزیون، می توانید از این اصول و ابزاری که مربوط به گرسنگی می شود استفاده کنید تا مقدار وعده ی غذایی خود را در این محدوده ی زمانی کاهش دهید. این اصول و ابزار شامل اندازه گیری گرسنگی بر روی ترازو است ترازوی گرسنگی به طرز باور نکردنی ساده و راحت است. حس ششم و روش های تأثیرگذار به شما کمک می کند تا رفتارتان را تغییر دهید، تا آنجا که فقط زمانی که بدن نیاز به غذا داشته باشد شروع به خورد کنید.
با این روش به این نتیجه می رسید که یک رابطه ی خوب و دوستانه ای با غذا پیدا کرده اید و بدن تان را به گونه ای کنترل می کنید که فقط زمانی که نیاز به غذا دارید شروع به خوردن کنید.
نمره گرسنگی من از 1 تا 10 چند ساعت؟
1-اصلاً گرسنه نیستم، 2-3-4-5-6- تقریباً گرسنه هستم، 7-8- بدنم نیاز به غذا دارد، 9 - 10 - دارم از گرسنگی می میرم.
«به نتیجه رسیدن»
اگر شما رقم 5 یا پایین تر از آن را انتخاب کنید یعنی گرسنه نیستید، اما مغزتان به دلایلی به شما فرمان می دهد که غذا بخورید. دلایلی که باعث می شود زمانی که گرسنه نیستید احساس گرسنگی بکنید و غذا بخورید و در این لیست آمده است بیاندازید.
اگر امتیازتان بر پایه ی 6 و 7 و یا 8 باشد، بدن تان نیاز به خوردن غذا دارد و ممکن است شکم شما شروع به قار و قور کند. در این حالت تمرکزتان را از دست می دهید و شروع به فکر کردن به غذاهایی که می خواهید بخورید می کنید. این زمان، زمان خوردن است. اگر نمره ی 9 یا 10 بگیرید، شما شدیداً گرسنه هستید. در نتیجه ممکن است بی نهایت غذا بخورید. در این مرحله باید آهسته غذا بخورید و به علامتی که نشان می دهد خوردن کافی است توجه کنید. متأسفانه اکثر افراد این موضوع را نمی دانند که فقط زمانی غذا بخورند که واقعاً گرسنه هستند. آنها شروع به رژیم گرفتن و خوردن غذاهای رژیمی می کنند، حتی ما را تشویق می کنند که گرسنگی نکشیم. بعضی از آنها به ما می گویند که: «کِی؟ چی و چه مقدار بخوریم؟» به عنوان مثال، برای صبحانه ی ساعت 9 خود یک کاسه حلیم بخورید. آنها به مقدار و ارزش غذا توجهی نمی کنند، چرا که این مقدار برای هر فرد متفاوت است. این اصلاً جای تعجبی ندارد که بسیاری که از ما ارتباط با بدن مان و نیازهای خود از دست داده باشیم. بسیاری از دستورات رژیمی موجب کنترل بدن ما می شوند. اما من معتقدم که ما می توانیم خودمان بدن مان را کنترل کنیم. می خواهم به شما کمک کنم تا آنچه را که مناسب است فرا بگیرید، چه بخواهید چاق شوید و چه بخواهید وزن کم کنید و چه بخواهید وزن خود را حفظ کنید. شما می توانید این کار را خیلی راحت و طبیعی انجام دهید.
«نشانه های متداول گرسنگی»
در صورتی که سینگال های گرسنگی را که بدن تان به طور طبیعی ارسال می کند درک نمی کنید و نمی توانید آنها را بشناسید، یک سری علائم متداول گرسنگی را در زیر آورده ایم که برای شما بسیار مفید است:
- غذاها را زمانی که آنجا نیستند بو کرده و یا تست کنید.
- علت واقعی نیاز غذایی خود را بدانید.
-احساس کنید معده تان خالی است.
-احساس درد ملایم و شدید در معده تان؛
- قار و قور کردن شکم تان؛
- احساس ضعف کردن؛
- عصبانیت؛
- گیجی و منگی؛
- حالت تهوع و تمایل به خوردن غذا؛
- عدم تمرکز؛
«گرسنگی یا میل شدید»
در بحث گرسنگی، دلایل زیادی را مبنی بر اینکه چرا ممکن است تمایل زیادی به خورد غذا داشته باشید عنوان کردیم. اگر اطمینان ندارید که آیا واقعا گرسنه هستید یا نه، به مدت 20 دقیقه منتظر بمانید و ببینید که آیا گرسنگی تان برطرف می شود یا نه، اگر گرسنگی تان برطرف شد، پیداست که علائم ارسال شده گرسنگی کاذب را نشان می دهد. یکی از پیچیده ترین علائم نادرست گرسنگی (گرسنگی کاذب) هوس است. هوس خوردن، معمولاً موجی است که در نهایت 20 دقیقه طول می کشد. در این مدت، از آشپزخانه بیرون بروید، از قوطی بیسکوییت و یا هر چیزی دیگری که شما را وسوسه می کند دوری کنید و ذهن خود را به موضوع دیگری معطوف کنید و شروع به انجام کارهای دیگری کنید. حال ممکن است این کار با یک پیاده روی کوتاه یا صحبت کردن با تلفن صورت گیرد. این زمان، بهترین فرصت برای تمرین درست تنفس کردن که در فصل اول آن را آموختید.
از آنجا که بسیاری از افارد احساس گرسنگی و تشنگی را با هم اشتباه می گیرند (به عبارت دیگر، شما احساس گرسنگی می کنید در حالی که بدن شما نیاز به آب دارد.) برای آنکه از میل و اشتیاق به خوردن بیرون بیایید و این احساس را کاهش دهید، بهترین کار این است که یک لیوان بزرگ آب بخورید تا از شدت گرسنگی تان کم شود. با انجام کارهای متفاوتی که صورت می گیرد، شما ناخودآگاه شروع به شکستن عادات و رفتارهای خود می کنید. هر زمان که موفق شدید یکی از علائم و نشانه های گرسنگی کاذب را از بین ببرید و بر آن غلبه کنید، یک سکه در شیشه ی سر و سامان دادن به زندگی تان بیاندازید.
این کار را هم برای اضافه وزن و هم برای کاهش وزن انجام دهید و یک سکه در شیشه بیاندازید. این اصول و ابزار عواملی هستند تا با کمک آن بتوانید وزن تان را به مقدار دلخواه برسانید و آن را حفظ کنید. یکی از دلایل مهمی که باعث می شود ما به وزن دلخواهمان نرسیم این است که بسیاری از ما به سیگنال های طبیعی که در طول روز و در زمان گرسنگی از بدن ساطع می شود توجهی نمی کنیم، چون سرمان شلوغ است. در نتیجه در هنگام شب بیشتر از آنچه که بدنمن در طول روز نیاز به غذا دارد شروع به خوردن می کنیم، آن هم درست زمانی که بدن نیاز کمی به غذا دارد. بسیاری از ما در شب مقدار زیادی غذا می خوریم و بعد خودمان را روی کاناپه، جلوی تلویزیون می اندازیم و شروع به تماشای تلویزیون می کنیم و بعد از آن به رختخواب می رویم. در این هنگام انرژی بدن ما در اثر خورد غذا بالا می رود. در صورتی که تحرک بدن ما به حداقل رسیده است، بنابراین به جای اینکه این انرژی سوزانده شود به صورت چربی در بدن ما ذخیره می شود.
با خوردن درست و به جا در طی روز و نیز گوش دادن به علائم و نشانه های گرسنگی می توانید غذا را به اندازه و در زمان و وقت مناسبش بخورید. اگر فقط در همان زمانی که بدن شما نیازمند غذاست (و هیچ دلیل دیگری وجود ندارد) غذا بخورید، این عمل باعث می شود تا مقدار غذایی که می خورید با احتیاجات بدن تان هم خوانی پیدا کند و روش خوردن تان تغییر کند و چربی اضافه در بدن تان ذخیره نکنید. زمانی که که به این روش عادت کنید، فقط مواقعی غذا می خورید که بدن شما نیاز به انرژی دارد و این کار باعث لذت شما از شیوه ای می شود که خودتان آن را ابداع کرده اید و حتی ممکن است که از این عادتی که به خوردن کرده اید احساس شعف و شادی کنید. به این نکته توجه کنید که شاید شما براساس این مدل و الگوی خوردن از یک وعده ی غذایی، ناهار، صبحانه و یا شام صرف نظر کنید، چرا؟ برای اینکه شما واقعاً گرسنه نیستید و بدن تان نیاز به سوختگیری ندارد. پس پیشنهاد می کنم که در این شرایط همیشه یک نیم وعده ی سالم و سبک همراه خود، آن هم زمانی که بیرون هستید، داشته باشید تا هر وقت احساس گرسنگی کردید از آن استفاده کنید. این نم وعده می تواند شامل میوه خشک و مقداری پسته و بادام باشد. اگر این مواد غذایی مقوی دم دست باشد و زمانی که گرسنه هستید از آن استفاده کنید، دیگر گرسنگی شدید به سراغ شما نمی آید و به خوردن غذا حریص نمی شوید. در مواقعی ممکن است عوامل دیگری باعث پیدایش گرسنگی و خوردن غذا در شما شود، اگر چنین اتفاقی رخ داد، سعی کنید علت این احساس را بیابید. مهمتر از همه اینکه نسبت به خودتان صبوری به خرج دهید. اگر به موفقیت دست پیدا نکردید ناراحت نشوید و دست از تلاش برندارید. این را به خاطر داشته باشید که همه ی ما از بدو تولد شروع به خوردن می کنیم. پس شما می توانید و قادر خواهید بود که به این موفقیت دست پیدا کنید. هرگاه توانستید فقط زمنی غذا بخورید که گرسنه هستید و زمانی که سیر شدید دست از غذا خورد بکشید، در این هنگام به مرحله ای رسیده اید که باید به خودتان تبریک بگویید.
با دقت چک کنید:
- زمانی که احساس گرسنگی نمی کنم کی به کی غذا می خورم؟! (10 = همه ی زمان ها، 1= هیچ وقت)
- تا چه اندازه نیاز دارم که از این ابزار استفاده نمایم؟ (10 خیلی زیاد، 1= اصلاً)
- آیا شما لُف لُف (بدون اینکه غذا را ببلعید) غذا می خورید؟
- آیا سریع غذا می خورید؟
- زمانی که با دیگران غذا می خورید، اولین نفری هستید که غذا را تمام می کنید.
- آیا زمانی که در حال انجام کارهایی شبیه تماشای تلویزیون، خواندن کتاب یا کار رایانه هستید غذا می خورید؟
- آیا از سوء هاضمه رنج می برید؟
ما امروزه در دنیا سرعت زندگی می کنیم و سریع غذا خوردن یکی از نشانه های دنیای امروز است. امروزه غذاهای آماده خواهان بیشتری دارد. آن را سریع می خریم و اغلب آنها نیازی به آماده شدن ندارند. به سرعت پاکت را پاره می کنیم، آن را در مایکرویو گذاشته و برای خوردن آماده می کنیم.
زمانی که سریع غذا می خورید، تمایلی به درست جویدن و صحیح غذا خوردن ندارید. این عمل باعث می شود که شما تمایل زیادی به پرخوری پیدا کنید، چرا که فرصت ندارید به سیگنال های بدن تان که به شما اعلام می دارند، «خوردن کافی است» جواب دهید و با نهایت سرعت و با عجله بشقاب غذاهای خود را تمیز می کنید و به سراغ بشقاب دوم می روید، البته بدون آنکه بدون شما نیازی به بشقاب دوم داشته باشد. زمانی که بدن ما نیازی به غذا ندارد وما غذا می خوریم، این مقدار غذا به صورت چربی در بدن ما ذخیره می شود. اما در بدن مکانیسمی وجود دارد که به شما می گوید چه زمان از خوردن دست بکشید. یک سِنسور حساس در معده ی شما وجود دارد که وظیفه اش این است که سیر شدن شما را به مغز اطلاع دهد. حدود 20 دقیقه زمان لازم است تا این سنسور این خبر را به مغز شما بدهد. این یکی از همان دلایلی است که بیان می کند چرا آهسته غذا خوردن مهم است. بنابراین هر قدر فعالیت کمتری بر روی شنیدن پیام هایی که از بدن ما ساطع می شود بکنیم، کمتر فرمان ایست بدنمان را که خوردن غذا را متوقف می کند را خواهیم فهمید.
چهار عمل مهم و کلیدی وجود دارد که شما با انجام آنها به یک روش منظم و درست برای آهسته و درست غذا خوردن خواهید رسید. در هر وعده ی غذایی که می خورید این تکنیک را در انتهای آن وعده ی مورد استفاده قرار دهید. هنگامی که در انتهای هر وعده ی غذایی این روش را انجام دادید، یک سکه در شیشه ی سر و سامان دادن به زندگی تان بیاندازید. با انجام مداوم این کار به موفقیت لازم دست پیدا خواهید کرد.
- در هنگام غذا خوردن، چاقو، قاشق و چنگال را زمین بگذارید و یا اگر با دست غذا می خورید، تا لقمه ی قبلی را کاملاً فرو نداده اید هرگز دست به لقمه ی بعدی نبرید.
- غذا را با دقت بجوید، یعنی هر لقمه را حداقل 21 بار بجوید. به طوری که مدت زمانی که صرف این کار می کنید 20 الی 30 ثانیه طول بکشد.
- هنگام انجام فعالیت های دیگر غذا نخورید، اگر در زمان انجام کاری شروع به خوردن کنید متوجه نمی شوید که چه اندازه غذا خورده اید و سرعت غذا خوردن شما به چه اندازه بوده است. با نشستن بر سر میز و تمرکز بر روی آنچه که می خورید می توانید آهسته خوردن را تمرین کنید.
- سعی کنید آخرین نفری باشید که از سر میز غذا بلند می شود.
از دیگر مزیت های آهسته غذا خوردن این است که وزن خود را کنترل می کنید و همچنین مواد غذایی به خوبی جذب بدن شما می شود.
اگر در هنگام غذا خوردن احساس آرامش کنید، وعده ی غذایی شما تبدیل به فرصتی می شود تا خودتان را از درگیری های روزانه رها کنید و تمدد اعصاب پیدا کنید. در کل، غذا خوردن می تواند یک مهارت جسمی باشد. پس چرا لذتی را که از آهسته غذا خوردن نصیب تان می شود از خود دریغ می کنید؟ به خاطر داشته باشید که شما در حال انجام آزمایشی هستید تا ببینید بدن تان به چه مقدار غذا نیاز دارد. بنابراین اگر بدون در نظر گرفتن زمان به خوردن ادامه دهید در واقع دارید به خودتان آموزش می دهید که چگونه در یک مدت زمان کم غذا خوردن را به پایان برسانید.
با دقت بررسی کنید.
- سرعت غذا خوردن شما در حال حاضر در چه مرحله ای است؟ (10 خیلی سریع، 1 خیلی آهسته)
- این اصول و ابزار چه اندازه برای شما اهمیت دارد؟ (10 خیلی مهم، 1 اصلاً مهم نیست)
شاید بخواهید با تمام دقتی که در این کتاب صورت گرفته، این امتیازات را در یادداشت های روزانه تان ثبت کنید، چرا که هر فرد امتیاز متفاوتی را کسب می کند و این برای من خیلی سخت است که بگویم کدام یک از این اصول و ابزار برای شما مفیدتر و مهمتر است. این مسئله ای است که شما می توانید بر اساس اطلاعاتی که از عادات موجود در درون خود دارید آن را مورد بررسی قرار دهید. زمانی که تمام امتیازات به دست آمده از 9 اصل را در اختیار بگیرید و دریابید که کدام یک از این اصول از درجه ی اهمیت بالاتری برای شما برخوردار است، آن گاه می توانید برای شروع، یکی از این اصول و ابزار را انتخاب کنید و به کار ببندید.
آنچه در آینده و در این بخش با آن سر و کار خواهید داشت، پایه و بنیان برنامه ی سلامتی ست که ما بر روی آن کار می کنیم. به هر حال قبل از آنکه این 9 اصل را بازگو کنیم، می خواهم یک توضیح کلی ازعلل و دلایل که در پشت این 9 اصل قرار دارد بدهم. و آن این است که به شکم تان اعتماد کنیدو به صدای بدن خود گوش دهید و به نیازها و خواسته های آن احترام بگذارید.
«به شکم تان اعتماد کنید»
ما می توانیم یک مشت آت و آشغال درون شکم خود بریزیم که فقط احساس سیری کنیم و زنده بمانیم و یا اینکه چیزهایی بخوریم که سالم باشند و سلامتی ما را تضمین کنند. انتخاب با خودمان است. می توانیم غذاهایی بخوریم که فقط ما را زنده نگه می دارند و یا در انتخاب غذا کمی تغییردهیم و آنهایی را انتخاب کنیم که برای بدن مفید مغذی هستند و باعث تقویت و رشد ما می شوند. سیستم گوارشی ما بسیار جالب و شگفت انگیز است. به محض آنکه غذا وارد دهان مان می شود سیستم گوارشی شروع به کار می کند و آنچه را که می خوریم تجزیه می کند. بعد از عمل تجزیه، آنچه که تولید می شود سوختی است که برای تحرک، ترمیم و سوخت و ساز بدن مورد استفاده قرار می گیرد. این روند بسیار پیچیده و در عین حال جالب و شگفت انگیز است. مواد اولیه و طبیعی از طریق غذایی که می خوریم وارد بدن ما می شود و جالب آنکه بدون ما به طرز شگفت انگیزی کار بر روی این مواد را انجام می دهد. حتی ممکن است ما دانش کافی نسبت به آنچه که قرار است در بدن مان اتفاق بیافتد نداشته باشیم. اما بدن ما به طرز زیرکانه ای تمام اطلاعاتی را که برای رشد و فعالیت به آن احتیاج دارد در اختیار دارد.
شما می توانید به این سیستم اعتنایی نکنید، همان کاری که اکثر افراد انجام می دهند. سراغ غذاهای مضر بروید و آت و آشغال انتخاب کنید. شاید این غذاهای ظاهری خوب و شکیل داشته باشند، اما در کار سوخت و ساز بدن شما مشکلات زیادی ایجاد می کنند. به هر صورت اگر به صدای بدن خود گوش فرا دهید به نفع شما است، چرا که یاد می گیرید از مواد مغذی استفاده کنید و غذاهای سالم بخورید، غذاهای سالمی که خیلی بهتر از غذاهای ناسالم و مضری است که ممکن است انتخاب کنید. اصولی که در این بخش بیان می شود، شما را به هدفی که دارید نزدیک می کند. برای سر و سامان دادن به زندگی تان باید در قبال آنچه که می خورید احساس مسؤلیت و تعهد کنید. البته این به معنای آن نیست که افراط و تفریط کنید و فقط غذاهای سالم بخورید. سعی کنید قبل از سیر شدن دست از خوردن بکشید. بیش از حجم شکم خود غذا نخورید و نسبت به آنچه که در شکمتان در زمان غذا خورد اتفاق می افتد آگاه باشید.
اصولی که به شما کمک خواهد کرد تا یاد بگیرید به شکم خود اعتماد کنید عبارتند از:
1- آهسته غذا بخورید.
2- فقط زمانی که احساس گرسنگی می کنید غذا بخورید.
3- از اصولی که باعث آرامش شما می شود استفاده کنید.
4- از مصرف شکر و مشروبات الکلی خودداری کنید.
5- غذای طبیعی بخورید.
6- آب بنوشید.
با انتخاب اصل 21 روز، به مغزتان آموزش می دهید که به رورش جدید غذا خوردن عادت کند.
«به فعالیت های که بدن به آن نیاز دارد اهمیت دهید»
«تحرک و فعالیت دارویی است برای ایجاد تغییرات روحی فیزیکی، عاطفی و در یک شخص»
کارول ولش
یکی از مهمترین کارهایی که برای بدن لازم است تحرک است. بدن ما از مفصل، ماهیچه و تاندون تشکیل شده است. خداوند متعال این نعمت ها را بدون دلیل در اختیار ما قرار نداده است، پس باید از آنها نهایت استفاده را کرد. اعضای بدن ما زمانی که به درستی کار می کنند که به صورت منظم از آنها استفاده شود. زمانی که جوان هستیم، کالری که از خوردن غذا در بدن ما حاصل می شود را با تحرک زیاد می سوزانیم. هر چه بزرگتر می شویم، تحرک ما کمتر و کمتر می شود. زندگی ما به اتاقکی که در آن زندگی می کنیم، رانندگی می کنیم، کار می کنیم و تماشای تلویزیون محدود می شود و خارج از این اتاقک قدمی بر نمی داریم چرا که احساس می کنیم این کار سخت و غیر قابل تحمل است. اکثر قریب به اتفاق افراد هیچ تحرکی از خود نشان نمی دهند چون از تحرک و فعالیت هیچ لذتی نمی برند. آنها تصور می کنند که این کار، سخت، وقت گیر و خسته کننده است. اگر به مرحله ای برسید که از فعالیت لذت ببرید، آن گاه می توانید از مزیت هایی که تحرک می تواند برای شما داشته باشد برخوردار شوید.
تحرک و فعالیت بهترین گزینه برای کاهش وزن است. شما می دانید که انجام منظم تمرینات عروقی همانند پیاده روی، دوچرخه سواری، دویدن و شنا، متابولیم بدن را بالا می برد و باعث سوزاندن بیش از حد چربی می شود و این سوزاندن چربی تا مدتی بعد از انجام تمرینات ادامه می یابد. تحرک باعث افزایش انرژی در بدن شما می شود و کمک می کند تا سطح انعطاف پذیری بدن بیشتر شده و آن را از افزایش پوکی استخوان حفظ می کند. همچنین امراضی مانند بیماری های قلبی و سرطان را در بدن کاهش داده و روحیه ی شما را تقویت می کند. در کنار اصول و ابزاری که به شما آموزش می دهد که چگونه به شکم خود اعتماد کنید، اصول و ابزاری هم وجود دارد که شما را تشویق می کند تا بر روی تحرک بدن خود تمرکز کنید که بدین ترتیب 9 اصل مهمی که شما لازم دارید تا به موفقیت کامل برسید تکمیل می شود.
7- روزانه 30 دقیقه پیاده روی کنید.
8- در هفته دو الی 3 جلسه ورزش کنید.
9- تا آنجا که امکان دارد فعالیت کنید.
این اصول و ابزار شاید تا حدی ترسناک و یا حتی خسته کننده به نظر برسد، اما به فعالیت های خود ادامه دهید. بدون توجه به سبک زندگی تان فعالیت هایی وجود دارد که برای شما مناسب است.
اولین چالش: یادداشت های زندگی خود را سر و سامان دهید.
اولین کاری که باید بکنید استفاده از یادداشت های سر و سامان دادن به زندگی است. حساب مدت زمانی که بر روی این اصول و ابزار می گذارید و بر روی آنها کار می کنید داشته باشید. تمام فعالیت ها و تمریناتی را که انجام می دهید بنویسید. در انتهای این فصل یک صفحه به عنوان نمونه در نظر گرفته شده که می توانید برای یادداشت های سر و سامان داد به زندگی و یادداشت ها روزانه تان از آن استفاده کنید. حتی می توانید این صفحه را خودتان طراحی نمایید و تمام نکات کلیدی که به آن نیاز دارید را در آن یادداشت کنید.
«یادداشت های روزانه سر و سامان دادن زندگی»
روز
اصول و ابزاری که امروز استفاده می کنم
افکار، احساسات و مشاهدات
3 موارد مثبتی که امروز اتفاق افتاد
چیزهای دیگر که از آن یادداشت بر می داریم همانند غذا / خاطرات شغلی و ....
«چرا فکر می کنیم لاغر اندام، سالم و تندرست بودن کاری مشکل است؟»
قبل از آنکه وارد جزئیات 9 اصلی که برای سلامتی، تناسب اندام و کاهش وزن مطرح می شود بشویم، می خواهم بعضی از دلایلی را که باعث شده شما در گذشته به سختی این تغییرات را در درون خود ایجاد کنید با شما در میان بگذارم و توضیح دهم که چگونه می توانید برای رسیدن به این اهداف و همچنین سر و سامان دادن به زندگی خود انگیزه به دست بیاورید.
مهمترین عاملی که باعث می شود مردم به سختی روش درست برای داشتن یک زندگی سالم را برگزینند این است که به باور آنها انجام این کار بسیار سخت، مشکل و دردسرساز است. یا اینکه تصور می کنند باید بسیاری سخت، مشکل و دردسر ساز است. یا اینکه تصور می کنند باید بسیاری از لذات را ترک کنند و معمولاً به این دلیل علاقه ای برای کاهش وزن ندارند. بسیاری از افراد تصور می کنند که سالم بودن به معنای آن است که در مصرف شکلات، الکل، چیپس و ژامبون زیاده روی نکنند، شبها دیر غذا نخورند و تمرینات سخت و طاقت فرسا را از سر بگیرند. اما اصلا این طور نیست. اکثر افرادی که موفق به تغییر عادات غذایی شان شده اند، آموخته اند که چگونه یک تعادل بین عادات غذایی شان و آنچه که درست است بخورند ایجاد کنند. دقیقاً همان چیزی که این برنامه به شما آموزش خواهد داد. همچنین اکثر افراد در اینکه بتوانند اندام و بدن خود را متناسب و سلامت نگه دارند دچار شکست می شوند. چرا که آنها در انجام این امر افراط و تفریط می کنند. از همان ابتدا یک رژیم غذایی نادرست و ناسالم می گیرند و شروع به انجام فعالیت های سخت و طاقت فرسا کرده و در کنار آن یک رژیم شدید غذایی می گیرند. دقیقاً شبیه قورباغه ای که یک باره درون آب جوش قرار می گیرد و از آن بیرون می پرد و دیگر سراغ آب نمی رود. اکثر افرادی که رژیم سخت می گیرند، در برابر این تغییر ناگهانی عکس العمل بدی از خود نشان می دهند. زمانی که افراد وارد مسیر سخت و طاقت فرسا می شوند معمولاً به جایی می رسند که ادامه ی مسیر برای آنها سخت و غیرممکن می شود. به همین علت از ادامه راه منصرف می شوند و دچار افراط و تفریط می شوند و به نتیجه ی دلخواه خود نمی رسند و دوباره به همان اضافه وزن و اوضاع نابسامانی که داشته اند بر می گردند. بگذارید مثالی بزنم، فرض کنید که تا به حال ندویده اید، اما شنیده اید که دویدن روش بسیار مناسبی برای کاهش وزن است، در نتیجه بلافاصله تصمیم می گیرید که هر روز به مدت نیم ساعت بدوید. همچنین شنیده اید که اگر فقط خام خواری کنید به طرز شگفت آوری کاهش وزن پیدا خواهید کرد، پس برای یک هفته شروع به گرفتن این رژیم می کنید. اما در آخر دوره بدن شما خسته و هلاک شده و دیگر تحمل هیچ چیزی را نخواهید داشت و به شدت خسته شده اید، چرا؟
چون کاری را که خوشحال تان کند و حس خوبی را در درون تان ایجاد کند انجام نداده اید. تجربیات شما در مورد تناسب اندام، لاغری و سلامتی کاملاً ناخوشایند و خسته کننده است، در نتیجه در هر لحظه سعی و تلاش تان برای رسیدن به هدف کمتر و کمتر می شود. قبل از آنکه متوجه این موضوع شوید که مسیری را که طی کرده اید اشتباه بوده، پذیرفته اید که سلامتی و سالم ماندن کاری سخت و خسته کننده است، به همین علت دوست ندارید برای رسیدن به هدف خود مجدداً تلاش کنید. مسئله دیگری که می بینم اغلب اوقات اتفاق افتاده است این است که اکثر افراد زمانی که خودشان را به موفقیت نزدیک می بینند، در همان زمان احساس یأس و ناامیدی می کنند و دیگر به راه خود ادامه نمی دهند. این مسئله به چندین دلیل اتفاق می افتد به عنوان مثال، بسیاری از افرادی که رژیم می گیرند، یک وزنی را به عنوان وزن ایده آل برای خود در نظر می گیرند و دوست دارند به آن وزن مطلوب برسند، اما به محض آنکه به حد مناسب نزدیک می شوند سرعت و شتاب را کاهش می دهند (معمولاً این اتفاق زمانی رخ می دهد که آنها از انجام این پروسه لذتی نبرده باشند.) و دوباره به همان عادات قبلی بر می گردند. گروه دیگری از افراد خودشان را برای مسابقه ای همانند دوی ماراتن آماده می کنند. برای چندین ماه سعی و تلاش می کنند و دقیقاً بعد از آنکه به هدف خود رسیدند احساس یأس و ناامیدی می کنند و دوباره به همان روش ها و عادات قبلی زندگی شان بر می گردند.
شاید گروهی دیگر از افراد زمانی که تقریباً به هدفشان نزدیک می شوند دست از آن بکشند و ناامید شوند، چرا که آنها از رسیدن به موفقیت ترس و واهمه دارند و موفقیت در موارد متفاوت را جزء ناشناخته ها به حساب می آورند. بسیاری از ما خوردن غذاهای ناسالم را مضر را تجربه کرده ایم و آن طور که باید و شاید به فعالیت نمی پردازیم. به همین علت زمانی که رژیم می گیریم و عادات غذایی خود را تغییر می دهیم خیلی زود به همان عادات قبلی بر می گردیم. تمام هدف من این است که کمک کنم تا وارد این چرخه نشوید و آنچه که برای شما مفید نیست را دائماً تکرار نکنید. اگر شما همان کارهایی را که همیشه در حال انجام آن هستید ادامه دهید، گذشته و آینده تان هیچ تفاوتی با هم نخواهد داشت و سرانجام به همان جایی که شروع کرده اید بر می گردید. حتی اگر احساس کنید که نمی توانید تغییر کنید، باز ارزش آن را دارد که متفاوت رفتار کنید. شما برای رسیدن به هدف خود باید یک روندی را طی کنید که در این بین نیاز به انجام کارهای متفاوت و کسب مهارت های مختلف دارید.
«این قضیه چه سودی برای شما دارد؟»
با این اوصاف، چرا دوست دارید که رژیم بگیرید و خوش تیپ تر و سالم تر شوید؟! چه اشکالاتی در روشی که هم اکنون در پیش گرفته اید وجود دارد؟! انجام این کار چه سود و منفعتی برای شما خواهد داشت؟! داشتن انگیزه و تمرکز بر روی کاری که انجام می دهید برای پیشبرد برنامه کاملاً لازم و ضروری است. پس از شما می خواهم برای یک لحظه هم که شده بر روی آنچه به نفع شماست کمی فکر کنید.
یک یادداشت روزانه از سر و سامان دادن به زندگی خود تهیه کنید و بلافاصله به دو سؤال زیر جواب دهید. سعی کنید در حد امکان به این سؤالات به طور دقیق، مفصل و جزء به جزء جواب دهید.
1.چه عاملی باعث می شود که از زیر لاغر شدن و تناسب اندام و همچنین رژیم گرفتن شانه خالی کنید؟
2. اگر این کار را بکنی، زندگیت چه تغییری خواهد کرد؟
از این که چرا تغییرات بر زندگی شما تأثیر ندارد بلکه بر آنچه که در اطراف شما وجود دارد تأثیرگذار است، یادداشت بردارید. شاید برای دویدن با فرزندان خود انرژی زیادی داشته باشید و یا اینکه آن قدر فرصت داشته باشید تا رشد نوه های خود را ببینید و یا اینکه بتوانید با درخواست هایی که در کارتان به شما می شود بهتر روبه رو شوید، حتی ممکن است به حدی انرژی داشته باشید که در فرصت های باقی مانده در روز از هم نشینی با همسرتان لذت ببرید. به محض آنکه شروع به نوشتن این موارد می کنید، کمی هم به نوع نگارش و زبانی که در این یادداشت از آن استفاده می کنید توجه کنید. در این نوشته ها حتماً از کلمات مثبت و امیدوار کننده استفاده کنید. سعی کنید از کلماتی استفاده کنید که شما را برای ایجاد تغییرات ترغیب کند. زمانی که یادداشت ها را نوشتید آنها را بازخوانی کنید و به آن احساسی که از خواندن این یادداشت ها هیچ شور و اشتیاقی را در شما ایجاد نکرد، از تغییر دادن آنچه که نوشته اید نهراسید، آنقدر آن را تغییر دهید تا از خواندن آن حس شادی و نشاط در شما ایجاد شود. سعی کنید حس خلاقیت را در وجودتان بارور کنید.
بدانید که چیزهای مهمی در زندگی وجود دارد که قادر به تغییر آن نخواهید بود به عنوان مثال، اگر در مرز 50 سالگی هستید، دیگر نمی توانید دوباره به سن 21 سالگی برگردید، و اینکه اگر قدتان 150 سانتی متر است هرگز نمی توانید آن را به 180 سانتی متر افزایش دهید. با یک دید واقع بینانه، تا آنجا که می توانید برای موفقیت خود مایه بگذارید. برای آنکه سالم و سرزنده باشید تا آنجا که امکان دارد خود را به مبارزه بطلبید و به چالش بکشید.
هدف اصلی از انجام این تمرینات این است که هدفی قانع کننده و قابل قبول برای داشتن اندامی متناسب و سالم برای خود بسازید. با توجه به تجربیاتم به این نتیجه رسیده ام که برنامه هایی که بر روی لاغری و خوش اندامی بدن کار می کنند، اکثرشان بر روی این مسئله که افراد چگونه می خواهند به نظر برسند کار می کنند. اما من معتقدم که برای تشویق شدن در انجام این کار لازم نیست که چگونه به نظر برسیم، بلکه باید به این مسئله توجه کنیم که لاغری و تناسب اندام ما چه تأثیری بر روی سلامتی و اهدافی که در زندگی داریم می گذارد. پیشنهاد من این است که نگاهی به یادداشت های قبلی که در دفترچه تان وجود دارد بیاندازید تا به یاد آورید که چرا این کار را انجام می دهید. اگر این کتاب را می خوانید، می توانم حدس بزنم که می خواهید تغییر کنید، تغییری که در یک مدت زمان طولانی صورت خواهد گرفت. پس برای حرکت در این مسیر نیاز به یک انگیزه ی قوی دارید، انگیزه ای که تمام دلایلی که شما را به سمت این تغییرات سوق می دهد تحت پوشش قرار دهد. سپس به راه خود ادامه دهید، پس حالا که به این موضوع که، سلامتی از دیدگاه شما چه معنی می دهد، فکر کرده اید، اجازه دهید که نگاهی به اصول مهمی که قصد دارید بر روی آنها کار کنید بیاندازیم.
:)
در بخش بعدی با اصول کلیدی سلامتی، خوش اندامی و کاهش وزن آشنا خواهید شد
«همیشه زمانی قدر سلامتی خود را می دانیم که آن را از دست داده باشیم.»
سیندی گیلمورا
زمانی که به مدرسه می رفتم، دبیر زیست شناسی مان پرسید اگر قورباغه ایی را که در ظرف آب جوش بگذارید، چه اتفاقی می افتد؟ برای من خیلی جالب بود که چرا دبیر زیست شناسی ام چنین اتفاقی را برایمان تعریف می کند، اما حال که دارم از دید رفتاری به این مسئله نگاه می کنم می توانم به نکته ای که در بیان آن نهفته است پی ببرم. همانطور که من و شما از زیر آب جوش فرار می کنیم و بیرون می پریم، قورباغه هم سریعاً از آب جوش به بیرون جست می زند و دیگر به آن نزدیک نمی شود. چرا که او دریافته است تا چه اندازه حرارت و گرمای آب برای او نامناسب است و این موضوع کاملاً قابل درک است. حال پرسش این جاست که چگونه می توانید قورباغه ایی را در یک ظرف آب جوش نگه دارید؟ البته با این فرض که شما دلیلی موجه برای انجام این کار دارید.
بسیار خوب، شما قورباغه را در ظرف آبی که دمای آن برای او مناسب است قرار دهید، سپس به تدریج دمای آب را افزایش دهید. قورباغه به افزایش تدریجی دما عادت می کند و در همان آب باقی می ماند، حتی زمانی که آب به نطقه ی جوش می رسد متأسفانه قورباغه درک نمی کند که تا چه اندازه خطر در کمین اوست چرا که بدن او به این دما عادت کرده و در نهایت می میرد.
«ذره، ذره، کم کم»
درست مثل من که وقتی بچه بودم و این داستان را شنیدم و متعجب شدم، حتماً شما هم از این که چرا من این داستان را برای شما تعریف کردم تعجب می کنید. همکاری من با صدها نفر در طی این سالها نشان داده است که شباهتی در این داستان با روشی که مردم برای حفظ سلامتی خود در پیش می گیرند وجود دارد. مردم بعضی از عادات نادرست و بیمارگونه شان را در یک جا جمع می کنند، به طوری که هیچ کدام از این عادات خود به تنهایی بد به نظر نمی رسند. اما زمانی که تمام آنها یک جا با هم جمع می شوند ناراحت کننده و ملال آور به نظر می رسند. دقیقاً همانطور که قورباغه متوجه نمی شود دمای آب تا چه اندازه برایش خطرناک است، بسیاری از افراد متوجه این موضوع نیستند که تا سلامتی آنها چه اندازه رو به وخامت است. همچنین آنها انرژی لازم را برای مقابله و رویارویی با درد و بیماری ها را ندارند و متوجه این نکته که همه جای بدن شان درد می کند نمی شوند. حالِ این افراد روز به روز بدتر و بدتر می شود. این کار دقیقاً مانند این است که شما کمربند شلوارتان را شُل و شُل تر می کنید تا برای شما قابل تحمل تر شود. این کار ایرادی ندارد. افزایش تدریج کلسترل هم زیاد بد نیست. اما سرانجام افراد به نقطه ای می رسند که احساس می کنند چقدر مریض و بیمار هستند. به عنوان مثال، شاید فردی به تدریج اضافه وزن پیدا کند و شاید از خوردن لذت کافی ببرد، اما در نهایت این اضافه وزن باعث سخت تر شدن تنفس و بالا رفتن فشار خون او می شود و در نهایت دیابت نوع دوم را برای او رقم می زند.
درهر مرحله که اضافه وزن پیدا می کنید مشکلی به مشکلات دیگر و یک خبر بد به خبرهای بد دیگر اضافه می شود، اما چون این اضافه وزن ناگهانی نیست، شما را متوجه این موضوع نمی کند که این مشکلات از اضافه وزن به وجود آمده است. دقیقاً همانند داغ کردن آب که دمای آن در هر دقیقه یک درجه افزایش می یابد، و باعث غافلگیر شدن شخص می شود و ناگهان خود را در میان آب داغ می یابد. اگر افراد یک شبه سلامتی خود را از دست بدهند و دچار این امراض شوند، آن گاه به معضل اضافه وزن توجه بیشتری خواهند کرد.
اما از آنجایی که مشکلات سلامتی آنها در طول زمان خودش را نشان می دهد، آنها متوجه این موضوع نمی شوند که تا چه اندازه از لذت داشتن سلامتی خوب و ایده آل دور شده اند. در نهایت، آنچه که اکثر افراد را به سمت تغییر بیماری و نوع دردشان ترغیب می کند همین واقعیت تلخ و غم انگیز است. خبرهای خوب اینکه، حتی اگر شما در وسط آب جوش هم نشسته باشید (در یک موقعیت وخیم و بحرانی از نظر سلامتی قرار گرفته باشید.) می توانید بسیاری از مشکلات مربوط به سلامتی خود را با تغییر در رفتار و عادات حل کنید. این قسمت از برنامه ی سر و سامان دادن زندگی می گوید که چگونه این کار را انجام دهید. با کار بر روی این فصل، شور و نشاط بیشتری خواهید کرد و خودتان را شادتر، لاغرتر، خوش اندام تر و سالمتر خواهید یافت.